نا امیدی



























vesalmanochehri.loxblog.com

عاشقانه

 

وقتی برگهای پاییزی را دیدی و خش خش گام تو آنان را به نابودی کشاند مرا به یاد آر.

هر زمان زیر باران پاییزی قدم زنان وسر خوش رفتی اشکم را به یاد آر.

وقتی کنار آبی دریا ساحل دریا را دیدی دل درییایی ام را به یاد آر.

به یاد آر که تو این دریای مواج و خروشان را مرداب کردی!

اگر به کوه رفتی استواریم را در عشقت به یاد آر!وهمزمان با دیدن تخته سنگهای سخت خارای بی رحم دلت را به یاد آر!!!

میدانی بعد رفتن تو زمزمه هایم شنیدن دارد:

من غم فروشی دوره گردم و با شادی بیگانه ام و همراز وهمراه نامردمی هایم.

از دنیا گریزانم و از کامرانی ها چیزی نمی دانم .

من مرداب عظیم درد ورنج هایم.

آرزوها  و خنده های طلایی را نمی شناسم چون معبود نا کامی ها هستم .

من ارمغان آورنده نا امیدی هایم و هرگز الهه شادی را ندیدم.

از امواج کف آلود دریای بیکران زندگی نفرت دارم.

من غم فروشی بی خانمان خاکستر پروانه ام.پروانه سوخته بال و دیگر حتی اشک را دوست ندارم و دیوانه ای هستم که آرامش نمی یابم.

 

(به دنیا امیدوار باشین وبا عشق به دنیا زندگی کنید از این متن دلخور نشین چون من هیچ وقت امیدم رو از دست نمیدم همتونو دوست دارم. در ضمن متن رو در جایی خوندم ودوست داشتم شما هم بخونید.)

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 13 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 16:57 توسط vesal|


آخرين مطالب


 Design By : Pichak