عاشقانه
سخنان اصغر فرهادی بعد از بردن اسکار:
سلام به مردم خوب سرزمینم.
ایرانی های زیادی در سراسر جهان در حال تماشاى این لحظهاند و تصور می کنم که خوشحالند. نه فقط به خاطر یک جایزه مهم، یک فیلم یا یک فیلمساز.
آنها خوشحالاند چون در روزهایى که میان سیاستمداران حرف از جنگ، تهدید، و خشونت تبادل می شود، نام کشورشان ایران از دریچه باشکوه فرهنگ به زبان مىآید.
فرهنگى غنى و کهن که زیر غبار سیاست پنهان مانده است.
من با افتخار این جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم مىکنم. مردمى که به همه فرهنگها و تمدنها احترام مىگذارند و از دشمنى و کینه بیزارند.
عالیجناب فرهادی ما دست توانای شما را می بوسیم که در برابر مشکلات نهراسیدید و ما را به افتخاری اینچنینی رساندید وایی من كا ديوانه شدم تا اين لحظه رو ديدم ديگه داشت اشك از چشام در ميومد
سخنراني اصغر فرهادی هم كه ديگه داشت بدترم ميكرد در هر حال تبريك ميگم به آقاي اصغر فرهادی و فقط مردم ايران از اينجام يه خسته نباشيد به آقاي اصغر فرهادی ميگم . گل كاشتی داداش دوستان عزيز براي درج نظر و بيان احساس خودتون در اين مورد اينجا كليك كنيد تست هوش اول در این تست هوش، تصویر ۹ انسان مخفی شدن. با پیدا کردن ۶ تصویر در این تست هوش،میتونی از داشتن یه هوش معمولی خیالتون راحت بشه. اگه تصویر هفتمی رو پیدا کردی متوجه میشی هوشت از حد معمول بالاتره و اگه در این تست هوش تصویر هشتمی رو پیدا کردی خیالت از داشتن یه هوش تقریبا خوب تخت تخت بشه و اگه نهمی رو پیدا کردی باید بهت تبریک بگیم چون تو از دسته افراد خیلی باهوش به حساب میایی. تست هوش دوم تست هوش تصويري(درخت) اگر بین ۰ تا ۵ تصویر صورت پیدا کردید – سبک مغز اگر ۶ یا ۷ تصویر صورت پیدا کردید – کند ذهن اگر ۸ یا ۹ تصویر صورت پیدا کردید – معمولی اگر ۱۰ یا ۱۱ تصویر صورت پیدا کردید – خیلی خوب اگر ۱۲ یا ۱۳ تصویر صورت پیدا کردید – نابغه تست هوش سوم: دقت کنید, تو این تصویر چندتا حیوون هست ؟ اگر بتوانید ۲۵ حیوان را پیدا کنید نشان از هوش سرشار شماست. فراموش نکنید شما تنها ۱ دقیقه فرصت دارید تا هر ۲۵ حیوان را نام ببرید.
مهر ماهی ها به افتخار آقای فرهادی.....
درویشی تهیدست از كنار باغ كریم خان زند عبور میكرد.
چشمش به شاه افتاد با دست اشارهای به او کرد.
كریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ اوردند.
كریم خان گفت: این اشارههای تو برای چه بود؟
درویش گفت: نام من كریم است و نام تو هم كریم و خدا هم كریم. آن كریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟
كریم خان در حال كشیدن قلیان بود؛ گفت چه میخواهی؟
درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است.
چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان كسی نبود جز كسی كه میخواست نزد كریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد. پس جیب درویش پر از سكه كرد و قلیان نزد كریم خان برد...
روزگاری سپری شد. درویش جهت تشكر نزد خان رفت.
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به كریم خان زند كرد و گفت: نه من كریمم نه تو. كریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول كرد و قلیان تو هم سر جایش هست !!!