عاشقانه
جوانى خودكشى ميكنه ميره اون دنيا...اونجا يه آبشار بزرگ ميبينه، ازفرشته مى پرسه: اين آب چيه؟؟ فرشته ميگه: اين اشك چشم اونايى يكه تورو دوست دارن!! الآن دارن واست گريه ميكنن و تو اينجا به بصورت آبشار ميبينى!! جوان ميگه:يعنى من اين همه خاطرخواه داشتم؟؟ اگه ميدونستم هيچوقت خودكشى نميكردم!به هر حال كار از كار گذشته.
نظرات شما عزیزان:
بعداز مدتى دوباره از اونجا رد مى شده ميبينه ديگه از آبشار خبرى نيست و فقط قطره قطره آب مياد!باز از فرشته ميپرسه: پس چى شداون آبشار؟؟ فرشته ميگه: خب اونايى كه بخاطر نبودنت گريه ميكردن ديگه تورو فراموش كردن! و اون قطره هاي كه ميبينى اشك مادرته كه هنوز تورو فراموش نكرده!!!
به سلامتى همه ى مادرا...