عاشقانه
آسمان چشم او آیینه ی کیست ؟ آنکه چون آیینه با من روبرو بود درد و نفرین درد و نفرین بر سفر باد سرنوشت این جدایی دست او بود گریه نکن که سرنوشت گر مرا از تو جدا کرد عاقبت دلهای ما با غم هم آشنا کرد با غم هم آشنا کرد چهری اش آیینه ی کیست ؟ آن که با من روبرو بود درد و نفرین بر سفر این گناه از دست او بود این گناه از دست او بود من گلی پژمرده بودم گر تو را صد رنگ و بو بود آنچه کردی با دل من قصه ی سنگ و سبو بود ای دلت خورشید خندان سینه ی تاریک من سنگ قبر آرزو بود سنگ قبر آرزو بود گریه نکن که سرنوشت گر مرا از تو جدا کرد عاقبت دلهای ما با غم هم آشنا کرد با غم هم آشنا کرد چهری اش آیینه ی کیست ؟ آن که با من روبرو بود درد و نفرین بر سفر این گناه از دست او بود این گناه از دست او بود من گلی پزمرده بودم گر تو را صد رنگ و بو بود آنچه کردی با دل من قصه ی سنگ و سبو بود ای دلت خورشید خندان سینه ی تاریک من سنگ قبر آرزو بود سنگ قبر آرزو بود آه آها آه
نظرات شما عزیزان: